علی اکبری

  • ۰
  • ۰
119-

نام ونسب کاشانی:

اهل کاشان است، نامش عبدالرزاق، کنیه&zwnj اش ابوالفضل و ملقب به کمال&zwnj الدین می&zwnj باشد، پدرش نیزبا لقب جمال&zwnj الدین و کنیه ابوالغنائم مشهور است.

تاریخ زندگی جناب عبدالرزاق بخاطر همزمانی و شباهتهای اسمی با سه عالم برجسته دیگر- دونفر هم نام ودیگری همشهری &ndash دچار ابهامات و تناقضات زیادی گردیده است تا جائیکه از کنیه او گرفته تا محل زندگانی، نام پدر و آثار او را تحت الشعاع خود قرار می دهد. این سه که به ترتیب عبارتند از:

1- کمال الدین عبدالرزاق مشهور به (ابن فوطی) (م723 هـ ق) تراجم نگار هم عصر کاشانی و صاحب و تلخیصی ازآن بوده، پدرش احمد و شانزده سال پیشتر از کاشانی دار فانی را وداع گفته است.

2- کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی (ت 816هـ ق م 887 هـ ق) مؤلف « مطلع سعدین و مجمع بحرین» ، پدرش اسحاق،ملقب به جلال الدین می&zwnj باشد.( همچنانکه می بینیم نزدیک به یک قرن بعد از کاشانی می زیسته است).

3- عزالدین محمود کاشانی (م735هـ ق) صاحب دو اثر مشهور « مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه» - که در اصل ترجمه وتلخیص از عوارف المعارف سهروردی است &ndash و شرح عالمانه وادیبانه تائیه ابن فارض مشهور به « کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» می&zwnj باشد.

این همعصر وهمشهری ملا عبدالرزاق &ndash همچون او &ndash در عرفان عملی و نظری تبحر داشته و دو اثر ماندگارش نشان از تضلع او در این دو حوزه دارند.گروهی چون علامه امین عاملی و حاجی خلیفه،علامه مدرس تبریزی، مرحوم آقا بزرگ تهرانی &ndash به اشتباه- ابوالغنائم را کنیه ملا عبدالرزاق بر شمرده اند در حالیکه می دانیم- براساس آنچه تلمیذ نامدارش قیصری در مقدمه شرح مخصوص خود ضبط کرده ابوالغنائم کنیه پدرش می باشد.

علامه طهرانی نام پدر او احمد و مدرس تبریزی اسحاق می دانند و این در حالیست که این دو بترتیب &ndash نام پدر ابن فوطی و عبدالرزاق سمرقندی می&zwnj باشند.

در مورد زادگاه ایشان نیز با اینکه همه جا، نام « قاسی» « قاسانی» و« کاشی» « کاشانی» « قاشانی» آمده است.اما حاجی خلیفه در کشف الظنون هنگام معرفی « تأویلات القرآن الکریم» لفظ « سمرقندی» را بعد از « الکاشی» بکار می&zwnj برد، تا جائیکه جناب آقای بیدار فر در مقدمه وزین خود برشرح منازل السائرین &ndash با توسل به کاربرد « القاسانی» توسط قیصری و قول یاقوت حموی در معجم البلدان_ تمایل خود را به سمرقندی بودن ملا عبدالرزاق ابزار می&zwnj دارد.و این در حالیست که ابوالفداء در تقویم البلدان قاشان را به صورت قاسان را نیز مجاز دانسته و بغدادی نیز در مراصد الاصلاع، قاسان و قاشان &ndash هر دو &ndash را شهری در نزدیکی اصفهان معرفی می&zwnj کند پس باید گفت که حاجی خلیفه بین صاحب مطلع سعدین و ملا عبدالرزاق دچار خلط شده است. از طرفی می دانیم کاشی مخفف کاشانی و قاشی نیز تلفظ دیگری از قاشانی در زبان عامه است پس نام کاملش &ndash همچنانکه قیصری(ره) در مقدمه شرح فصوص الحکم آورده &ndash عبارتست از: >

آغاز ، حیات وانجام کاشانی:

در هیچیک از تراجم مشهور نظری نسبت به تاریخ تولد ایشان به چشم نمی خورده لذا ما برای مشخص شدن دوران حیات و سال تولد تقریبی او به تحقیقی درباره تاریخ وفات ورویکردش به عرفان دست می زنیم باید گفت که در مورد تاریخ وفات ایشان چهار نفر ارائه شده است.

1) حاجی خلیفه در کشف الظنون تاریخ وفات کاشانی را سال (730 هـ ق) می&zwnj دانند که همین نظر به اعیان الشیعه نیز راه یافته است.

2) صاحب روضات الجنات سال وفات را سال( 735هـ ق) ضبط نموده است و مدفنش را خانقاه زین الدین ماستری داخل شهر نطنز و در جوار مسجد جامع می دانند.

3) سومین تاریخ ازآن صاحب مجمل التواریخ می &zwnj باشد ایشان سال وفات را سوم محرم سال 736 هـ.ق) می&zwnj دانند که از دقت بیشتری نسبت به بقیه برخوردار است.

4)حاجی خلیفه در کشف الظنون ذیل معرفی تأویلات القرآن الکریم سال وفات ایشان را 887 (هـ ق) می&zwnj دانند چرا که اولاً اگر تاریخ نوشتن شرح منازل السائرین- همچنانکه در آخر یکی از نسخ آن آمده &ndash سال(731 هـ ق)باشد بدون تردید سال وفات ایشان سال (730 هـ ق) نمی&zwnj باشد. ثانیاً حاجی خلیفه- همچنانکه فراوان از او دیده شده &ndash بین ملاعبدالرزاق و سمرقندی، صاحب مطلع سعدین،خلط نموده و سال وفات ایشان را برای کاشانی آورده است.

نظر برجای مانده قابل جمعند، چرا که اگر تاریخ وفات ایشان را سوم محرم سال (736هـ ق) بدانیم، می&zwnj توان گفت که صاحب روضات الجنات این سه روز را به حساب نیاورده است پس صحیح&zwnj ترین تاریخ همان سوم محرم سال (736 هـ.ق)&zwnj می&zwnj باشد.

حال اگر- براساس نامه کاشانی به علاءالدوله سمنانی، رویکرد کاشانی به متصوفه در اوایل جوانی او- بعد از بحث فضلیات وشرعیات- و با مصاحبت مولانا نورالدین عبدالله نطنزی (م 699 هـ ق) و بعد- و همزمان با او &ndash شمس&zwnj الدین کیشی و اصیل&zwnj الدین عبدالله (م 685 هـ ق) صورت گرفته باشد. در این حالت جناب کاشانی سال بعد ازوفات شیخ اصیل&zwnj الدین زیسته&zwnj اند. واگر شروع مصاحبتش با متصوفه را بین 25 تا 35 سالگی ایشان بدانیم، مدت حیات این عارف وارسته بین 75 تا 85 سال و سال تولد ایشان ، بین سالهای (650هـ ق تا 660 هـ ق) بوده است. وصدق این استدلال زمانی آشکار می&zwnj گردد که در هیچیک از کتاب تراجم عمر طولانی و غیرطبیعی برای این بزرگمرد عرفان ثبت نشده است سوگمندانه باید گفت که حتی نسبت به مدت عمر کاشانی نیز اشتباهات فاحشی صورت گرفته است تا جائیکه برخی با دیدن نامی از در مقدمه شرح فصوص کاشانی به اشتباه آنرا شمس تبریزی ( م 645هـ ق)دانسته و شرح فصوص کاشانی را به سفارش ایشان می&zwnj دانند. غافل از اینکه در این صورت اگر هنگام نوشتن به شرح خصوص کاشانی 40 ساله باشد.

با توجه به اینکه فصوص در سال(632 هـ ق) نوشته شده ومحی الدین متوفی 638 (هـ ق) است- باید عمری 130 تا 140 ساله برای او در نظر گرفت که اشاره کردیم در کتب تراجم به چنین عمری اشاره نشده است. از طرفی می دانیم که کاشانی شرح خود را بعد از شرح جندی و جندی نیز شرحش را بعد از وفات شیخ کبیرصدرالدین قونوی (م 673 هـ ق) نگاشته است. پس این سخن که کاشانی شرح خود را به سفارش شمس تبریزی نوشته،سخی &zwnj بی&zwnj پایه است و اگر به این نکته نیز توجه کنیم که شمس تبریزی نگاهی منتقدانه به عرفان محی الدین دارد این بی پایگی روشنتر خواهد بود.

کاشانی و آموخته ها :

کاشانی نه تنها یک تاز عرفان و مجمع البحرین عرفان نظری وعملی است که پیشتر جستجوگری پرتلاش در عرصه علوم ظاهری بوده است و آنگونه که از مقدمه و تنها مرجع ما -نامد کاشانی به شیخ علاء الدوله سمنانی &ndash بر می آید او قبل از ورود به عرفان از فضلیات ( علم ادبی)

2- شرعیات (فقه و حدیث و تفسیر وعلوم مرتبط) گرفته تا 3- اصول فقه و 4- کلام و 5- معقولات ( منطق وعلوم طبیعی) و درآخر علوم الهی (فلسفه) را به گونه ای کاویده که در جمع وباطن میان ظاهر دارد.در اینجا باید نکته ای را خاطر نشان شویم و آن اینکه افرادی همچون کاشانی که ابتدا میدان دار عرصه علوم ظاهری، مناسب دنیوی بوده اند، پس از ورود به فراخنانی عرفان همچون طایری رهیده از نفس آنچنان در بلندای عرفان بال گسترانده که کمترکسی می&zwnj تواند به افق آنان نزدیک گردد دراین زمینه می&zwnj توان از بزرگانی چون ابراهیم ادهم، سنائی غزنوی، ابن عربی، سید حیدر املی وغیره نام برد.

مشایخ و همعصران او:

باید گفت یگانه منبع شناخت مشایخ کاشانی- همچون دیگر ابعاد زندگی ایشان- نامه مختصر وبا ارزش ایشان به علاء الدوله سمانی است ملا عبدالرزاق در آن نامه مشایخ خود را اینگونه برشمرده است.

1-&zwnj نورالدین عبدالصمد نطنزی (م 699 هـ ق) مرشد اصلی ملاعبدالرزاق که اگر ورود کاشانی به محضراورا بین سالهای( 685-675 هـ ق) بدانیم، تقریباً به مدت 15 تا 25 سال از محضر ایشان بهره برده است و حتی بعد ازوفاتش .>

ایشان از مریدان نجیب الدین علی بن بزغنش شیرازی(م 678 هـ ق) و همدوره سعید الدین فرغانی است و به گفته کاشانی پدرش نیز از صوفیان بوده و نزد شیخ شهاب الدین سهروردی، صاحب عوارف المعارف آمد و شد می کرده است.

باید این نکته را افزود که ملا عبدالرزاق به دستور نورالدین نطنزی- و همزمان با مصاحبت او &ndash در محضربزرگان دیگری که در ذیل به آنها می&zwnj پردازیم &ndash نیز حاضر می شده و ازآنها بهره می&zwnj برده است.

2- شمس&zwnj الدین کیشی: از مریدان ضیاءالدین ابوالحسن مسعود شیرازی (م 655 هـ ق) است که او خود از شاگردان فخر رازی و ملازم شیخ نجم الدین کبری (م 618 هـ ق) است. در مقام کیشی همین بس که کاشانی از قول شیخ نورالدین نطنزی می&zwnj آورد:

3- شیخ اصیل الدین عبدالله (م 685 هـ ق) او را « امامی فاضل بارع متورع» نامیده اند و نسب او به واسطه محمد بن حنفیه به حضرت علی(ع) می&zwnj پیوندند.

4- صدرالدین روزبهان: مشهور به « روزبهان ثانی» است. پدرش فخرالدین احمد کوچکترین فرزند شیخ روزبهان بقلی- صاحب شرح شطحیات و عبهر العاشقین می&zwnj باشد.

5- ظهیرالدین عبدالرحمن ابن شیخ نجیب الدین بزغش (م 716 هـ ق) : او نخستین شخصی است که ترجمه&zwnj ای از عوارف المعارف بدست داد.

6- ناصرالدین ابوحامد محمد ( م 705 هـ ق): او فرزند ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.

7- قطب الدین: فرزند دیگر ضیاء الدین ابوالحسن مسعود شیرازی است.

8- نورالدین عبدالرحمن اسفراینی: یگانه شیخ کاشانی است که به دقائق وحدت وجود راه نبرده و می&zwnj فرماید « مرا حق تعالی علم تعبیر وقایع و تأویل بوده اند بخشیده است و به مقامی برتر از آن نرسیده ام»

9- مولانا نورالدین ابرقوهی

همچنانکه مشاهده می&zwnj شود اکثر مشایخ کاشانی &ndash بجز نورالدین اسفراینی &ndash که با او در بغداد دیدار داشته &ndash غالباً ساکن در شیراز و اطراف آن بود پس نتیجه می گیریم که اکثر عمر کاشانی در شیراز و اطراف آن سپری شده است.

از همعصران کاشانی به سه شخصیت مرتبط با او بسنده می&zwnj کنیم که عبارتند از :

1- عزالدین محمود کاشانی (م 735 هـ ق) همشهری عارف کاشانی که همچون ملاعبدالرزاق در هر دوحوزه عرفان نظری و عملی تبحر داشته است هر چند که ازلحاظ عمق مطالب به پای ملاعبدالرزاق نمرسد- ایشان صاحب دو اثر برجسته و شرح تائید کبری ابن فارض مشهور به « کشف الوجوه الغر لمعانی نظم الدّر» که این دومین اثر اشتباهاً به ملاعبدالرزاق نیز نسبت داده شده است.

2- علاء الدوله سمنانی (726-659 هـ ق): این شیخ قدرتمند با اینکه درتمام ایران واطراف آن معروف بوده با این حال از ظرافتها ولطائف جمالی تصوف بی بهره بوده است تا جائیکه هماره به نقد سخنان ابن عربی می&zwnj پرداخت می تواند تغییر موضع او نیست به ابن عربی به سبب مکاتبات &ndash واحتمالاً همنشینی &ndash با کاشانی صورت گرفته باشد. چرا که در اواخر عمر از اعتراضات خود دست کشیده و ابن عربی را « مصاب» می&zwnj داند. ازآثار ایشان می&zwnj توان به « العروه لأهل الخلوه و الجلوه» ، « مطلع النقط و مجمع اللفظ» ، « چهل مجلس» و « ما لا بدمنه فی الدین»

3- « محمد بن مصطلح المشتهر با تبریزی» از این همعصر کاشانی که شرح فصوص کاشانی به سفارش اوست ، متأسفانه در کتب تراجم اثری بدست نیامد اما مسلماً ایشان فردی غیر از شمس تبریزی (م645 هـ ق) مشهور است.



دریافت‌فایل



لینک منبع و پست :http://campiran.ir/project-104311-119-%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%85%d8%aa%d9%86-%da%a9%d8%a7%d9%85%d9%84-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%b1%d8%b4%d8%aa%d9%87-%d8%a7%d8%af%d8%a8/
  • ۹۵/۰۶/۲۰
  • sdadasd erqqwe

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی