لینک *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:15
فهرست مطالب
تقوا
راه تحریم غیر خدا
تقواى تن و تقواى دل
آیینه اسرار الهى
رابطه تقوا و عمل
تقوا، مایه ریزش روزى
تقوا
محقق طوسى، راه دیگر مانع&rlm زدایى از سیر و سلوک را « تقوا» و تقوا را داراى سه ضلع و رکن معرفى کرده است: ترس از خدا و تحاشى از کار زشت و قصد قربت در آن ترس و این تحاشى. در باره تقوا آمده است: « بلى من أوفى بعهده و اتقى فإن الله یحب المتقین» [2]
متقین، محبوب خدا هستند. البته همان طور که تقوا مراتبى دارد محبوبیت الهى هم درجاتى دارد. مهم، آن است که انسان در تقوا سه رکن آن را رعایت کند:
رکن اول: این که از خدا بترسد و این خوف، خوف ساده باشد و بر اساس ترس از خدا تحاشى داشته باشد.
رکن دوم: « تحاشى» از گناه است، بدین معنا که اگر گناه در وسط باشد، انسان خود را به حاشیه بکشد تا به آن آلوده نشود؛ مثل این که، گفته مى&rlm شود: « از گناه اجتناب کنید» ؛ یعنى، شما دریک جانب قرار گیرید و گناه در جانب دیگر قرار گیرد؛ یعنى، سعى کنید با پروا از متن که گناه است به حاشیه صفا و نجات قدم بردارید.
رکن سوم: این است که چه در آن ترس و چه در این حاشیه رفتن، منظور، نزدیک شدن به خدا باشد. برخى افراد از ترس زندان یا براى حفظ آبروى خود و هراس از ریختن آبرو، گناه نمى&rlm کنند و از آن تحاشى دارند و البته اینها خوب است. چون دورى از گناه، « توصلى» است؛ اما نشانه سیر و سلوک نیست. « سالک الى الله» خود را در مسیر خدا مى&rlm بیند و مسیر هم مستقیم و زمام این سالک در این مسیر مستقیم به دست خداست؛ چنانکه مى&rlm فرماید:
« ما من دابة إلا هو اخذ بناصیتها إن ربى على صراط مستقیم» . [3]
کسى که گفت:
« إیاک نعبد و إیاک نستعین»
قهرا خود را در تحت زمام حق مى&rlm بیند:
« یا من بیده ناصیتى، یا علیما بضرى و مسکنتى، یا خبیرا بفقرى و فاقتى» . [4]
و مشابه این مضمون در « مناجات شعبانیه» چنین آمده است:
« بیدک لا بید غیرک زیادتى و نقصى و نفعى و ضرى» . [5]
بنابراین، انسان سالک خود را در راهى مى&rlm بیند که زمام راهیان آن به دست خداست. از این رو پرهیز و ترس او « قربة الى الله» است؛ زیرا اگر چنین نباشد، او براى خود مى&rlm ترسد؛ نه براى رضاى خدا و بنابراین، اهل سیر نیست.
اگر انسان از گناه توبه کند و به جایى برسد که از توبه نیز توبه کند، در فضایل، مخلص است و هرگز ریا نمى&rlm کند. تقوا که از بهترین اوصاف انسان سالک است، گاهى انسان آن را به این انگیزه، تحصیل مى&rlm کند که در دنیا و آخرت عزیز باشد. چنین انسانى اخلاص ندارد؛ زیرا کار را براى تحصیل رضاى خود کرده است، نه رضاى خدا و در حقیقت او با تقوا نیست؛ زیرا او لباس تقوا را در بر کرده است تا در قیامت، جامه زرین جاه و عزت را بپوشد.
این که مى&rlm گویند صراط مستقیم، از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، نمونه&rlm هایش در این بحثها ظهور مى&rlm کند. گاهى تشخیص وظیفه، از تشخیص یک موى باریک، باریکتر است. آنها که موشکافى مى&rlm کنند توان این را دارند که این مسائل را به طور دقیق ارزیابى کنند.